برنامه شبکههای ماهوارهای در آستانه انتخابات مجلس؛-مجلس نهم:114
تیترهای سیاه اقتصادی برای ایجاد بحران اجتماعی
در چند ماه اخیر شاهد این مسئله بودهایم که این جنگ روانی با اتخاذ استراتژی سیاهنمایی بیش از هر زمان دیگری از سوی این شبکهها به راه افتاده است. به ویژه که این سیاهنماییها بر مسائل اقتصادی و سیاسی ایران بهگونهای تمرکز یافته که در پس آن اهداف خاص روانشناسانه سیاسی دیده میشود.
جنگ روانی همیشه یکی از مهمترین شیوهها برای تخریب روانی و از بین بردن روحیه یک کشور و شهروندان آن است. جنگی که بدون شک در عصر نوین، بیش از گذشته از سوی دولتها بهخصوص دولتهای غربی به کار گرفته میشود. دلیل این امر هم، اختلاف هزینه جنگهای مدرن با جنگهای نظامی و لشکرکشیهایی است که در روابط بینالمللی کلاسیک دیده میشود.
دراین میان نکته بسیار مهم و قابل توجه تاثیر این جنگ روانی روی شهروندان جامعه کشور هدف است. چرا که به هر ترتیب بخشی از جنگ روانی به صورت خاص روی اذهان عمومی شهروندان متمرکز میشود. تمرکزی که معمولا بر چندین محور اصلی قرار گرفته و هر چند وقت یکبار با استفاده از تاکتیکهای مختلف به سمت و سوی خاص سوق پیدا میکند. اما از سوی دیگر نکته قابل توجه، نقش ابزارهایی همچون شبکههای ماهوارهای دراین جنگ روانی است.
شبکههای ماهوارهای همیشه تحت تاثیر دولت مطبوع خود سعی میکنند جریان افکار عمومی را به سمت دلخواه هدایت کنند.با درنظر گرفتن تمام این مسائل و با نگاهی به فعالیت برخی شبکههای ماهوارهای دولتهای غربی و موضعگیریهای آنان علیه ایران دقیقا متوجه همین جنگ روانی میشویم. جنگی که به صورت ویژهای در چند سال اخیر در راستای هدایت افکار عمومی جامعه ایران و ایجاد سیگنالهای مخرب در ذهن مردم اعمال شده است.
جنگی روانی-سیاسی با استفاده از روشهای روانشناسانه
از سوی دیگر در چند ماه اخیر شاهد این مسئله بودهایم که این جنگ روانی با اتخاذ استراتژی سیاهنمایی بیش از هر زمان دیگری از سوی این شبکهها به راه افتاده است. به ویژه که این سیاهنماییها بر مسائل اقتصادی و سیاسی ایران بهگونهای تمرکز یافته که در پس آن اهداف خاص روانشناسانه سیاسی دیده میشود.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در اخبارهایی دید که شبکههای خبری بی بی سی و صدای آمریکا در مورد مسائل اقتصادی ایران منتشر میکنند.از طرف دیگر نگاه اینگونه به مسائل اقتصادی ایران، فقط در بحث خبری نیست بلکه این نگاه شامل بحثهای تحلیلی هم میشود.
شبکه بی بی سی فارسی از چند ماه پیش در این راستا شروع به ایجاد موجهایی کرده که در آنها سعی دارد تبعات تحریم را به صورت وحشتناکی به مخاطب ایرانی خود القا کند. به گونهای که در تمام بخشهای خبری خود، تیترهای سیاه را برای پوشش اخبار اقتصادی ایران انتخاب میکند. تیترهایی همچون: "آیا اقتصاد ایران در حال سقوط است؟ آیا تحریمها اقتصاد ایران را به ورطه نابودی میکشاند؟ تورم ناشی از تحریم دامن ایران را گرفته است، ایران در احاطه بحرانهای اقتصادی و سرنوشت نامعلوم اقتصاد ایران" از مهمترین تیترهایی است که بی بی سی از آنها دائما برای پوشش خبری اقتصاد ایران استفاده میکند.
با نگاهی گذرا به این تیترها دقیقا به این موضوع واقف میشویم که در همه آنها مسئله سیاه نمایی به عینه مشهود است. به نوعی که در تیترهای این چنینی اولا سعی شده که ایران را در مقابل تحریمها شکننده نشان دهند و ثانیا دائما تلاش میکنند تا مخاطب خود را که شهروندان ایرانی هستند از آینده بترساند. جالب اینجاست که این شبکه دائما تلاش میکند تا این آینده را صد در صد سیاه معرفی کند و دراین راه از پروپاگاندای سیاه استفادههای فراوانی انجام داده است.
حرفهای بی سند و مدرک برای القای بحران
از سوی دیگر اعمال این استراتژی فقط به خبر و بخشهای خبری این شبکه محدود نمیشود. بلکه باز هم فراتر رفته و در بخشهای دیگر بی بی سی هم به همین صورت سیاه نمایی میشود. به عنوان نمونه برنامه "صفحه دو" که چند شب پیش با موضوعیت وضعیت اقتصادی ایران پخش شد مصداق بارز همین مسئله است. دراین برنامه تلاش شده بود تا با دعوت از چند کارشناس و به نوعی بیان حرفهای مشترک درباره اقتصاد ایران امواج سیاهی روی ذهن بیننده فرستاده شود که نتیجه آن ایجاد تشویش فکری بود. به نوعی که دائما از سوی کارشناسان بر این مسئله تاکید میشد که آینده اقتصادی ایران بسیار بد و غیر قابل پیش بینی است. در حالی که هیچ کدام از کارشناسان اصلا مدارک قابل توجهی برای اثبات حرفهای خود ارائه نمیکردند و تنها با زدن حرفهای سیاه و بدون مدرک به دنبال هدف خاصی می گشتند. حتی دراین برنامه ابدا به این موضوع اشاره نشد که ایران سالهاست در تحریم به سر میبرد و تاکنون توانسته تمام آنها را دور بزند.
در کنار بنگاه سخن پراکنی بی بی سی شبکه صدای آمریکا هم در بخشهای مختلف خود به تعبیر کارشناسان به صورت کاملا غیر حرفهای و یک طرفانه این سیاه نمایی را انجام میدهد. به گونهای که بسیاری از کارشناسان رسانه براین باورند که صدای آمریکا برای سیاه نمایی علیه ایران خود را در حد یک بولتن تبلیغاتی تحت تاثیر «بی بی جی» (شورای رسانه ای آمریکا) پایین آورده است.
از سوی دیگر مغرضانه بودن صدای آمریکا در بحث سیاهنمایی اقتصادی ایران را، حتی میتوان در صحبتها و نحوه اخبارگویی مجریان این شبکه به عینه مشاهده کرد. به نوعی که بارها و بارها دیده شده که مجریان این شبکه در حین خبرگویی نظرات خود را هم بیان می کنند تا در لابهلای اخبار هدف خود را به بیننده انتقال دهند.
این موجهای هدفمند به دنبال بحران اجتماعی
اما با توجه به تمام این نکات سوالی که مطرح می شود و به نوعی می توان آن را مهمترین سوال دانست این است که چه هدفی در پس این موجهای سیاه نمایی پنهان شده است ؟
برای پاسخ به این سوال باید دقت کرد که افکار عمومی شهروندان یک جامعه در روند پیشرفت آن بسیار مهم خواهد بود. در همین راستا بدون تردید اولین چیزی که این شبکه ها مد نظر قرار دادهاند ایجاد تشویش روانی در ذهن شهروندان جامعه ماست. یعنی به واقع آنها تلاش میکنند تا با ایجاد یاس و ناامیدی در بیننده او را به سمت نافرمانی اجتماعی سوق دهند و به نوعی میان او و بدنه حاکمیت شکاف ایجاد کنند. نکته قابل توجه دراین راستا، پروسه چند وجهی و چند جانبهای است که بر روی ذهن بیننده پیاده میشود.
چرا که فرستادن سیگنالهای مخرب، باعث ایجاد بحرانهای فکری میشود. برای درک بهتر این موضوع باید دقت کرد که تمام اخبار مربوط به اقتصاد ایران به صورت تودهوار و شبانهروزی در بخشهای مختلف از سوی این شبکه ها دائما منتشر میشود و همین مسئله به تدریج نقش موثری در ایجاد بدبینی در بیننده ایرانی به جامعه خود خواهد داشت.
در واقع تمام این پروسه را میتوان در قالب تاکتیک رسانهای «تکرار و فشار روانی» دانست. دراین تاکتیک رسانهای تلاش میشود که با پخش دائم اخبار سیاه و تکرار آن فشارهای روانی تسلسلی بر ذهن بیننده ایجاد گردد تا بالاخره ذهنش تسلیم شود و پیام را بپذیرد.
از سوی دیگر تمام این تاکتیکها و فرآیندهای روانی-رسانهای در راستای ایجاد تقابل شهروندان با حاکمیت انجام میشود. چرا که اولین گام بیاعتمادی و بدبینی به جامعه و حکومت که این شبکه ها به دنبال آن هستند پیروی نکردن شهروندان از قوانین اجتماعی و سیاسی است تا جامعه اسیر هرج و مرج شود و این همان چیزی است که دقیفا دولتهای غربی مد نظر دارند.
به عقیده بسیاری از روانشناسان سیاسی، چنین جنگهای روانی در راستای ایجاد فروپاشی اجتماعی است. از طرف دیگر در این مسئله هم نمیتوان تردید داشت که ایجاد دل سردی و بد بینی با این موجهای سیاه رسانهای ممکن است از پیشرفت کشور جلوگیری کند و این هم دقیقا همان چیزی است که دولتمردان غربی برای ایران در نظر دارند.
برای شکستن غبار خبری باید چارهای اندیشید
نکته قابل توجه دیگر در این زمینه این مسئله است که بخش وسیعی از مخاطبان این شبکهها در جامعه ایرانی، جوان هستند. برنامهریزان این شبکهها هم با آگاهی از همین موضوع سعی میکنند بر بازی روانی بیشتر تمرکز داشته باشند؛ چرا که از لحاظ روانشناسی دوران جوانی دوران امید ها و آرزوهاست و هنگامی که جوان دائما در معرض سیگنالهای خبری دل سرد کننده قرار میگیرد به تدریج خیلی زودتر از دیگر اقشار تاثیر خواهد پذیرفت وحتی دست از فعالیت هم خواهد کشید.
این موضوع در شرایطی است که جامعه ایران برخلاف دول غربی از بالاترین سطح پتانسیل نیروی جوان در جهان برخوردار است. پس بدون تردید جامعه جوان اولین هدف موجهای خبری سیاه شبکههای غربی میباشد. همچنین نباید فراموش کرد که ایجاد تنشهای اساسی چه در جامعه و چه در حاکمیت از دیگر اهداف مهمی است که این شبکه های خبری در پی آن هستند.
به هر ترتیب به نظر میرسد که مسائل مطرح شده تنها بخشی از اهداف موجهای سیاه نمایی اقتصادی است که توسط رسانه های خبری غرب به راه افتاده شده و از قرار معلوم این در درازمدت برای تاثیری گذاری ادامه خواهد شد.
به همین سبب بدون تردید باید برای مقابله با این موجها چارهای اساسی اندیشید. درهمین راستا باید به این نکته اشاره کرد که در عرف جنگ روانی بهترین راه مبارزه با رسانه ها، تقابل رسانهای است. به ویژه که در حال حاضر با توجه به امکانات سیمای ملی و در کنار آن شبکه های مختلف دیجیتالی ایران که بروی ماهواره های مختلف از جمله مصباح، هاتبرد، عرب ست در حال پخش هستند پتانسیل خوبی برای مقابله با موجهای پیاپی این شبکه ها وجود دارد.
به واقع رسانه ملی و در کنار آن دیگر شبکه های ماهواره ای ایرانی باید دقت داشته باشند که در بحث اطلاع رسانی اقتصادی در حال حاضر نیاز به شکستن فضایی است که این شبکه ها علیه ایران ایجاد کردهاند. در واقع این شبکهها در حال حاضر در مباحث اخبار اقتصادی ایران آب را آنقدر گل آلود کردهاند که تنها خود میتوانند در آن ماهی بگیرند و پیامهای دلخواه را به بیننده انتقال دهند.
باید دقت کرد که برای شکستن این فضای تبلیغاتی رسانه های غربی، رسانههای ما باید درجه اول فضای امید وخوش بینی منطقی ایجاد کنند و در درجه دوم علیه دروغگوییهای این رسانه ها افشاگری کنند و غبار تبلیغاتی موجهای سیاه خبری را از بین ببرند. همچنین ارائه آمار صحیح توسط رسانه های داخلی میتواند یکی از گامهای موثر برای باطل کردن دروغهای رسانهای غرب باشد.
درکنار تمام این نکات نباید فراموش کرد که با گذشت زمان حساسیت اذهان عمومی نسبت به رسانه ها روز به روز بالاتر میرود و به همین علت اثر پذیری آنها هم هر روز و هر دقیقه در حال افزایش است پس باید نگاهی کاملا جدی به این مسئله و برنامههای دشمن داشت.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 19,ژانویه,2025